به اعتقاد کارشناسان و صاحبنظران، شادی، نشاط جزو نیازها فطری و انسانی محسوب می شوند که برای شادابی، پویایی و حرکت رو به جلو در زندگی فردی و اجتماعی الزامی است و حذف آن آسیب های فراوان و گاهی جبران ناپذیری به بار می آورد.شادی، یکی از نیازهای اساسی انسان در زندگی است و عاملی برای رشد و موفقیت آدمی به شمار می آید.
سرور و نشاط، تأثیر بسزایی در افزایش توانایی و فعالیت سالم دارد و ضرورتی است که به زندگی فرد معنا می دهد. بهار طرب انگیز با آبشارهای زیبا و گل های رنگارنگ، طلوع خورشید فروزان، پرندگان قشنگ و نغمه خوانی آنها، باران لطیف، رویش گیاهان و بسیاری دیگر از پدیده های جهان برای انسان شادی آور و سرور آفرین است.
آدمی در پرتو شادی توفیق می یابد خویشتن را بر مبنای اصولی راستین به پیش برد و به قله های پیشرفت و تعالی دست یابد و نقش سازنده خود را در زمینه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در اجتماع ایفا کند.
دین اسلام چون دین فطرت است، به تمام نیازهای طبیعی و فطری انسان توجه دارد و پیروان خود را به شادی های مثبت و سازنده دعوت می کند. همچنین پرداختن به شادی با رعایت حدود آن، برای تجدید نشاط درونی و کاستن از یک نواختی زندگی مؤثر است.
نقش شادی در سلامت بدن و روح
-شادی سبب سلامت قلب میشود
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایرنا، مطالعات نشان میدهد افراد شاد ضربان قلب منظمتری دارند و نوسانات فشار خون در این افراد کمتر دیده میشود. مطالعات صورت گرفته در سال ۲۰۱۰ میلادی توسط محققان کانادایی نشان میدهد احساسات مثبتی مانند شادی، هیجان و شور و نشاط، احتمال ابتلا به بیماریهای عروق کرونر قلب را تا ۲۲ درصد کاهش میدهد.
-شادی سیستم ایمنی را تقویت میکند
مطالعه انجام شده در سال ۲۰۳۳ میلادی نشان میدهد احساس شادی سبب میشود بدن به کمک یک آنتی بادی، پاسخ بهتری به عوامل بیماریزا دهد. ممکن است در اطراف خود دیده باشید که افراد شاد کمتر به بیماریهای مختلف مبتلا میشوند.
-شادی مهمترین روش مبارزه با استرس است
مطالعات نشان میدهد استرس منجر به تغییرات بیولوژیکی و هورمونی میشود و یکی از مهمترین دلایل تغییرات فشار خون، استرس است. افراد شاد پایینترین سطح هورمون استرس، کورتیزول، را دارند. کاهش این هورمون در سلامت قلب نیز موثر است.
-شادی درد را کاهش میدهد
مطالعات صورت گرفته در سال ۲۰۰۱ میلادی نشان میدهد شادی سبب کاهش درد و فشار عضلانی، سرگیجه و سوزش معده میشود. از طرفی این مطالعات نشان میدهد میزان درد در بیماران مبتلا به التهاب مزمن از جمله آرتریت با احساس شادی مرتبط است و بیماران به ویژه زنان شاد کمتر دچار درد بیماریهای التهابی میشوند.
-شادی ناتوانیهای جسمی را کاهش میدهد
مطالعات نشان میدهد خوشبینی و شادی احتمال ابتلا به بسیاری از بیماریها از جمله سرطان سینه را کاهش میدهد. این نتیجه در بسیاری از بیماری های دیگر ثابت شده است.
-شادی به سلامت مغز کمک می کند
شادی و تفکر مثبت از طریق روشهای زیر بر سلامت مغز موثر است :
•شادی محرکی برای رشد ارتباطات عصبی مغز است
•شادی سبب بهبود قابلیتهای شناختی و افزایش بهرهوری مغز میشود
•شادی قابلیت تجزیه و تحلیل مغز را افزایش میدهد
•شادی سبب بهبود تمرکز و حافظه میشود
-شادی سبب طول عمر میشود
احساس رضایت و شادی مهمترین روش مبارزه با بیماریهای روحی از جمله افسردگی است. از طرفی افراد شاد انگیزه بیشتری برای ورزش و چکاپهای دورهای دارند.
*** مواد غذایی موثر در بهبود خلق و خو و افزایش احساس شادی
مطالعات محققان دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد نشان می دهد که استفاده از مواد غذایی حاوی اسیدهای چرب امگا ۳، ویتامین B12، فولیک اسید و پروتئین های گیاهی و گوشت سفید سبب بهبود خلق و خو و احساس شادی می شود. برخی از عادت های غذایی موثر در بهبود خلق و خو عبارتند از:
-از کربوهیدرات تصفیه شده تا حد امکان استفاده نکنید
استفاده از کربوهیدرات های تصفیه شده مانند آب نبات، شکلات، شیرینی و آرد سفید، در ابتدا به مصرف کننده احساس انرژی میدهند؛ ولی به سرعت بدن را خسته و خلق و خو را تنگ میکنند. برخلاف تصور عموم، استفاده از خوراکیهایی که قند مصنوعی دارند، سبب شادی و حس سرزندگی نمیشود.
-از مواد پروتئینی استفاده کنید
استفاده از مواد پروتئینی، به ویژه پروتئینهای گیاهی و گوشت سفید، سبب احساس شادی میشود و خلق و خو را بهبود میدهند.
-از اسیدهای چرب امگا ۳ استفاده کنید
اسیدهای چرب امگا ۳ یکی از مهمترین فاکتورهای بهبود خلق و خو و رفع افسردگی هستند.
-ویتامین B12 و فولات را فراموش نکنید
تحقیقات نشان می دهد که ویتامین B12 و فولات (فولیک اسید) یکی از مهمترین منابع تولید انتقال دهنده عصبی سروتونین است که نقش مهمی در ایجاد احساس شادی و نشاط دارد.
-استفاده از غذاهای حاوی اسید آمینه
-موز
-تخم کدو تنبل
-چای بابونه
راهکارهایی هم برای بهبود خلق و خو و حس شادی وجود دارند که عبارتند از :
-در هر وعده غذای سنگین نخورید
پرخوری و حجم بالای غذا در یک وعده، یکی از مهمترین دلایل ناراحتی و احساس تنبلی است؛ بهتر است تعداد وعده های غذایی بیشتر شود، ولی در هر وعده غذای کمتری میل شود.
-ورزش کنید
ورزش و پیاده روی منظم یکی از مهمترین روش های بهبود خلق و خو است. تحقیقات نشان میدهد که ورزش منظم و گروهی مانند کلاسهای یوگا و پیلاتس، علایم افسردگی را به طور کامل نابود میکند.
-خواب کافی داشته باشید
-هوای تازه استنشاق کنید
-زیاد بخندید
اینک به راهکارها و عوامل شادیآفرینی که میتوانند بر سلامت روح و جسم انسان تاثیر مثبت داشته باشند، میپردازیم.
۱ ـ زیستن در زمان حال
انسانهای خیالپرداز دائماً در حسرت دیروز و نگران آینده و از امروز خود غافلاند. هر انسانی ـ حتی فقیرترین مردم ـ میتواند با تکیه بر استعدادها و امکانات موجود و مدد گرفتن از نیروی ایمان، در سختترین شرایط هم شاد باشد. بیشتر مردم به این دلیل شاد نیستند که در «زمان حال» زندگی نمیکنند و دائماً به «دیروز و فردا» میاندیشند. زندگی همچون آب روان هر لحظه در گذر است. به قول حافظ:
«بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
که این اشارت ز جهان گذران ما را بس»
زندگی یک تحوّل دائمی و یگانه حقیقت محقق و مسلّم همین «امروز» است. چرا زیباییهای امروز را با تصور مشکلات آیندهای که در هالهای از تردید، ابهام و تغییرات دائمی و غیرقابل پیشبینی پوشیده شده است، زشت و بدنما کنیم؟.(۱)
«سعدیا دی رفت و فردا هم چنان موجود نیست
در میان این و آن، فرصت شمار امروز را»
امام علی (ع) فرمودند:
«نگرانی روزی را که نیامده بر امروز میفزا»(۲) و «قلبت را از اندوه گذشته آکنده مساز که تو را از آمادگی برای آینده باز میدارد»(۳) و «نگرانیهای سال را بر نگرانی امروزت اضافه مکن، برای امروز، مشکلات خودش کافی است.»(۴)
شاید سئوال شود که آیا انسان نباید آیندهنگر باشد و برای زندگی فردای خود برنامهریزی کند؟ بدیهی است که برای این کار باید به گذشته و آینده نظر داشت. درست است که انسان باید از گذشته درس و آینده را در نظر بگیرد، اما عبرتآموزی و تجربهاندوزی و برنامهریزی با حسرت و غم و اندوه گذشته و تشویش و نگرانی برای آینده فرق دارد.
«استنباط بسیاری از مردم از برنامهریزی و تعیین هدف درست نیست. پیگیری اهداف، کار پسندیدهای است، به شرط آنکه گرفتار آن نشویم و این حقیقت را درک کنیم که هر گامی که در جهت به دست آوردن اهداف برمیداریم، بهایی برابر با خود هدف دارد. از زمان حال باید چنان استفاده کنیم که گویی پیشاپیش به آمال خود دست یافتهایم.(۵)
۲ـ مبارزه با نگرانی
شادی در واقع نبود غم و اندوه است. اگر انسان بتواند نگرانیها و اندوهها را از خود دور کند، شاد است. البته بعضی از غمها لازمه زندگی بشرند و با انسان زاده شدهاند، اما بسیاری از آنها ناشی از نگرانیها و ناامیدیها هستند. این نگرانیها خود منشأ مشکلات بسیار دیگری از جمله ناخوشی جسم و به وجود آمدن انواع بیماریها میشوند.
«دیل کارنگی»، روانشناس آمریکایی مینویسد: «با آقای دکتر «گوبر» رئیس بیمارستانهای راهآهن «سانتافیا» درباره تأثیرات نگرانی صحبت میکردیم، دکتر گفت:
«هفتاد درصد از بیمارانی که به پزشکان مراجعه میکنند، اگر خود را از ترس و نگرانی آزاد سازند میتوانند شخصاً خود را معالجه کنند.»(۶)
در کتاب «اختلالات عصبی معده» آمده است:
«آنچه میخورید باعث زخم معده نمیشود، بلکه آنچه شما را میخورد (نگرانی) موجب پیدایش این زخم است.»(۷)
۳ـ پرهیز از گناه
لذت و خوشی همیشه در «انجام دادن» نیست، زمانی هم در «پرهیز کردن» است. گاهی اتفاق میافتد که با کارهایی که عادتاً لذتبخش هستند، هیچ لذتی به انسان دست نمیدهند و حتی عذاب روانی و وجدانی هم میآورند، زیرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نیستند. یک غذای لذیذ، رابطه جنسی و خانه بسیار زیبا، اگر حرام و نامشروع و غصبی باشند، برای انسان سالم و طبیعی تلخ و ناگوارند.
اساساً روح انسان به گونهای است که گاهی از «پرهیز» و «ریاضت معقول» سرخوش میشود و به شادی و نشاطی میرسد که با هیچیک از شادیهای دیگر قابل مقایسه نیستند، به قول سعدی:
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس، لذت نخوانی
انسانی در زندگی واقعاً شاد است که از گناه پرهیز و حدود الهی را رعایت کند و ارادهای در جهت «پرهیز» در خود به وجود آورد. ارضای تمایلات به هرگونه و هر نحو شادیآور نیست، گاهی «پرهیز» از برآوردن آنها لذتبخش است.
۴ـ رضایت و تحمل
گاهی در زندگی مشکلاتی به وجود میآیند که حل آنها از توانِ آدمی بیرون است. این حوادث و مشکلات معمولاً مورد رضایت ما نیستند و با دید ظاهری مانع اهداف و امیال ما هستند. بیشتر ناخرسندیهای ما در همین مواقع بروز میکنند، چون میخواهیم هر طور که شده بر مشکلات فوق طاقت خود فائق آییم و اسب آرزو را از میان آنها عبور دهیم، حال آنکه بهترین راه برای رفع اینگونه رخدادها، کنار آمدن با آنهاست. درست است که انسان باید هدف و آرمان داشته باشد و برای تحقق آنها بکوشد و از موانع نترسد و به جنگ حادثهها برود، اما باید دانست که گاهی راه مبارزه با یک حادثه، فقط کنار آمدن و تحمل آن است.
راضی بودن به رضای خدا و اعتقاد به قضا و قدر به انسان آرامش میبخشد و در سختترین حادثهها مددکار آدمی میشود و حوادث چارهناپذیر را قابل تحمل میکند.
امام صادق (ع) فرمودند: «نشاط و شادی در پرتو راضی بودن به رضای خدا و یقین به دست میآید و اندوه و غم، در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل میشود.»(۸)
از امیرمؤمنان علی (ع) است که: «به رضای خدا خشنود باش تا شاد و راحت زندگی کنی.»(۹)
آری، انسانی شاد است که حوادث چارهناپذیر را تحمل میکند و در عین تلاش و فعالیت، به آنچه حضرت حق برای او میپسندد راضی است.
روزی حضرت موسی (ع) هنگام مناجات با خدا عرض کرد: «خدایا! محبوبترین بندهات را به من نشان بده.» خداوند به او وحی کرد: «ای موسی! به فلان روستا در کنار دریا برو. کسی را در آنجا خواهی یافت،.» موسی(ع) به آن روستا رفت و به جستجو پرداخت و او را یافت. مردی بود بهشدت بیمار، ولی در همان حال خدا را شکر میکرد و تسبیح میگفت. موسی (ع) به جبرئیل گفت: «من تصور میکردم که آن مرد همواره به نماز و روزه اشتغال داشته باشد.» جبرئیل گفت: «این مرد در پیشگاه خدا محبوبتر و عابدتر از کسی است که همواره به نماز و روزه اشتغال دارد. اینک من فرمان میدهم که چشمانش کور گردد. ببین او در این هنگام چه میگوید.» جبرئیل اشاره به آن مرد کرد و چشمهای او نابینا شد. در این هنگام موسی (ع) نه تنها بیتابی و اظهار ناراحتیای از آن مرد ندید، بلکه متوجه شد که به خدا اینگونه میگوید:
«پروردگارا! مرا آنگونه که خواستی با دادن دو چشم بهرهمند ساختی و اینک به خواست خودت آنها را از من گرفتی. ای بسیار نیکوبخش و ای بسیار عطاکننده.»
موسی(ع) گفت: «شنیدم که به خدا عرض میکردی: «ای بسیار نیکوبخش و ای بسیار عطاکننده. خداوند چه نیکی و عطایی به تو رسانده است؟»
آن مرد گفت:
«نیکی و عطای بسیار خداوند به من این است که در این روستا هیچ کس جز من نیست که خدا را عبادت کند.»
موسی(ع) در حالی که شگفتزده شده بود، گفت:« بهراستی که این مرد که تا این حد به رضای الهی راضی است، عابدترین فرد دنیا است.»(۱۰)
۵ـ کار
در دین و شرع به «کار» بسیار توصیه شده است، زیرا انسان هم معاش خود و دیگران را تأمین میکند و هم استعدادهای او با کار به فعلیت میرسند و جوهره وی صیقل میخورد. جنبه دیگر توصیه به کار، مفرح بودن آن است. از امام علی (ع) نقل است که «بزرگترین تفریح کار است». وقتی کار تفریح باشد، فرحانگیز و شادیبخش هم هست. البته کار وقتی مفرح است که مورد علاقه انسان باشد. ماکسیم گورکی میگوید: «کار که رضایتبخش باشد، زندگی شاد میشود.» .
سرگرم شدن به کار میتواند نگرانیها و ناامیدیها را از انسان دور و حتی بیماریهای سخت را هم درمان کند. با دور شدن نگرانی و بیماری از حیطه زندگی، شادی به خانه باز میگردد. پس کار از این جهت هم شادیآفرین است
۶ـ ورزش
هر زمان جسم انسان با یک برنامه منظم و حرکات حساب شده ورزشی به حرکت افتد، فشار مشکلات و ناملایمات روحی از بین میرود و یا کمتر میشود و پس از آن حالت نشاط و سرور به وجود میآید.
این نشاط و شادی عامل مهمی است که رفتارهای تحصیلی، شغلی، عبادی و خانوادگی انسان را هم تحتتأثیر قرار میدهد و آنها را در طول روز و یا هفته، بهتر و آسانتر پیش میبرد. کسانی که با ورزش و تلاش بیگانهاند به خمودی و کسالت گرفتار میآیند. کسالت به فرمایش امام صادق (ع) «کلید هر کار ناشایسته است» و «به دین و دنیای انسان لطمه وارد میسازد».(۱۳)
زندگی ماشینی امروز انسانها را از تلاشهای طبیعی بازداشته و ماشین را به جای انسان به فعالیت واداشته است. در چنین شرایطی اگر تلاشهای ورزشی نباشند، شادی از صحنه جامعه رخت برمیبندد. در تمدن جدید، گرچه تلاشهای عضلانی بیکباره از بین نرفتهاند، ولی خیلی کمتر از پیش شدهاند و در بسیاری از موارد ماشین جای زندگی عادی را گرفته است. با حذف تلاشهای عضلانی در زندگی روزانه، بدون آنکه خود متوجه باشیم، سیستمهای عصبی خود را از تمرینهایی که برای حفظ تعادل محیط داخلی لازمند، محروم ساختهایم.
میدانیم که عضلات به هنگام کار، اکسیژن و قند زیاد مصرف و حرارت ایجاد میکنند و مقداری اسیدلاکتیک در خون میریزند و برای تطابق با این تغییرات، بدن بایستی قلب و دستگاه تنفسی و کبد و لوزالمعده و کلیه و غدد مترشحه و سیستم عصبی مرکزی و سمپاتیک را به کار اندازد. امروزه ما عضلات بدن خود را فقط در برخی لحظات و بعضی از روزها به فعالیت وامیداریم و در غیر این موارد، بدن ما در حال خمود باقی میماند.
فقدان نظم داخلی، سبب ترک تلاش ارادی میگردد و به افراط در آسایش و راحتطلبی در زندگی منجر میشود و در نتیجه اعمال تطابقی به حال خمود در میآیند و تلاشهای دائمی عروق و اندامها و دستگاه عصبی که معرّف مبارزه علیه گرسنگی و خرابی و خستگی و تغییرات جوّ است، ضایع میمانند. تلاش، شرط اصلی پروش بافتها و روان است.»(۱۴)
۷ـ تبسم و خنده
هر کسی به اندازه حضورش در اجتماع و برخورد با انسانهای گوناگون و نیز به مقدار دقتش در برخوردها، به اهمیت تبسم در ایجاد شادی و نشاط پی برده است. گرمی تبسم و لبخند، یخهای اندوه و کینه و کدورت را آب میکند و روابط انسانها را تعادل میبخشد.
علاوه بر این، خنده عامل مهمی در درمان بیماریهاست. «نورمن کازینز» در کتاب «تشریح یک بیماری» اشاره میکند که چگونه برای از سرگیری یک زندگی طبیعی و سالم با بیماری فلج مبارزه کرده است، وی معتقد است که «خنده» داروی اصلی او بوده است، وی مینویسد: «توجه جدی او به زندگی باعث بدتر شدن بیماریاش شده بود و نتیجه گرفته است که از طریق خنده میتوان وضعیت معکوس را به وجود آورد. وقتی که میخندیم همه چیز به نفع جسم و ذهن ما پیش میرود، آندروفینی که در مغز تخلیه میشود به ما احساس «پرواز طبیعی» میدهد و بازدهی سیستم تنفسی، درست مانند زمانی میشود که به ورزش دو پرداختهایم.
حتی وقتی که انسان عمیقاً غمگین و ناراحت است، باید در برخورد با دیگران خود را شاد نشان دهد و تبسم نماید. امام علی (ع) در توصیف عارفان میفرمایند: «زاهدان در دنیا اگرچه بخندند، قلبشان میگرید و اگرچه شاد باشند، اندوهشان شدید است.»(۱۵)
انسان متبسم، دیگران را هم به تبسم وامیدارد و گرههای کدورت را از پیشانیها میزداید، همچنان که آدم عبوس و غمگین دیگران را اندوهگین میکند.
در آداب سخنوری هم گفتهاند: «اگر میخواهید سخنان شما در دلها بنشیند، سخنرانی را با یک شوخی و خنده شروع کنید، زیرا این کار سبب میشود که فوراً رابطهای بین شما و شنوندگان برقرار شود.»(۱۶)
اما در خندیدن باید شخصیت خود را نیز در نظر داشت و وقار و متانت را از کف نداد. خنده آنگاه مؤثر و درمانبخش است که بهموقع باشد و به شخصیت فرد و دیگران لطمه وارد نیاورد. کسانی که سعی میکنند از طریق تمسخر دیگران با عیبجویی و سخنان رکیک، مجلسی را به خنده آورند، در واقع بیماریهای فراوانی را رواج میدهند. خندههای بیمورد و قهقهههای پی در پی آدمی را از توانائیهای دیگر خود غافل میکند و پرده سیاهی روی عوامل شادیافزای دیگران میاندازد.(۱۷)
۸ـ پوشیدن لباسهای روشن
رنگها عکسالعملهای گوناگونی را در انسان برمیانگیزند. رنگهای روشن غیر از مسئله بهداشت و توجه به گرما و سرما، برای انسان شادیآفرین هستند، از اینرو شرع، به پوشیدن لباسهای روشن ـ خصوصاً سفیدـ توجه زیادی کرده است، پیامبر فرمودهاند: «جامه سفید بپوشید که آن نیکوترین رنگهاست.»(۲۷) گفتهاند که بیشترین لباسهای پیامبر(ص) سفید بوده است.(۲۸)
و
توکل بر خدا، عاملی مهم برای شادمانی
توکل بر خداوند، آدمی را به منبع قدرتی بی پایان پیوند می دهد و خود، یکی از عوامل پدید آورنده آرامش و شادی در قلب انسان است. «توکل؛ یعنی واگذاری امور خود به مالک خویش و اعتماد به وکالت او و مالک شخص، کسی است که بر مصالح او، مقتدر باشد و خداوند، این گونه است. رسیدن به این نوع دل بستگی به پروردگار، نشانه کمال معرفت است؛ زیرا انسان، هر اندازه خدا را بهتر بشناسد و از قدرت و رحمت و حکمت او زیادتر آگاه شود، دل بستگی او به آن قدرت و ذات بی همتا زیاد می شود».
و از آنجا که اسباب دنیوی شایسته اعتماد نیستند، توکل بر آنها آرامش و شادمانی آدمی را در پی ندارد. توکل در صورتی شادی آور است که بر شخصی مورد اعتماد و بی نهایت قدرتمند امید بسته شود و آن کس، جز پروردگار جهانیان نخواهد بود.
پینوشتها
۱ـ دیل کارنگی، آیین زندگی، به نقل از: محمد جعفر امامی، بهترین راه غلبه بر نگرانیها و ناامیدیها، ص.۸۳